خادم | شهرآرانیوز؛ وجود حرم مطهر رضوی از جنبههای مختلف میتواند دست مایهای برای خلق ادبی باشد همان طور که سده هاست درباره آن شعر و مدیحه سرایی میشود. از آن جایی که انسان موجودی است قصه گو و روایت پسند، هریک از جنبههای مذهبی، تاریخی، هویتی، هنری و... این مکان به طور کلی و حضور آدمهایی که برخی از آنان حرفهایی برای گفتن دارند به صورت جزئیتر میتواند ایدهای برای نوشتن و خلق داستان باشد.
«ادبیات رضوی» عنوانی است که صاحب نظرانی آن را به آنچه در این حوزه نوشته میشود اطلاق کرده اند و «عصرانه داستان نویسان رضوی» که از سال ۱۳۹۶ شروع شد، تلاشی است برای کشف و تربیت کسانی که میخواهند در این حوزه دست به قلم ببرند. سعید تشکری که خود رمانهای متعددی در حوزه ادبیات رضوی نوشته بود، مدیریت این جلسه را به عهده داشت و شمار تعداد جلساتی که برگزار کرد به نود جلسه رسید.
شیوع کرونا این جلسات را هم به تعطیلی کشاند و با فوت تشکری این تعطیلی بیشتر به درازا کشید تا اینکه دور جدید این برنامه با دبیری سیدعلیرضا مهرداد از نیمه اردیبهشت امسال آغاز شد. برگزارکنندگان هدف از ارائه دور جدید سلسله نشستهای عصرانه داستان نویسان رضوی را شناسایی و آموزش جوانان با استعداد و علاقهمند به نویسندگی و حمایت از آنها و تقویت جریان داستان نویسی دینی در محورهای معارف اسلامی، زیارت، سنت و سیره اهل بیت (ع) و انقلاب اسلامی بیان کرده اند. با مهرداد درباره این جلسات و ادبیات آیینی و رضوی گفتگو کردیم و نگاهی کوتاه و گذرا به آسیب شناسی آن هم داشتیم.
من از خیلی وقت پیش، دغدغه ادبیات رضوی داشتم. پیش از این، همایش رمان رضوی را برگزار کردم و چهل، پنجاه نویسنده صاحب نام ایران را به حرم آوردیم و از آنان پذیرایی کردیم و در همایش مشارکتشان دادیم و از آنان نظر خواستیم. از جمله حمیدرضا شاه آبادی، مرحوم محسن سلیمانی، قاسمعلی فراست، مصطفی خرامان، حسین فتاحی و نویسندگان بسیار دیگری.
رایزنیهایی داشتم با نویسندگان مطرح کشور درباره ادبیات و رمان رضوی و جای خالی آن در ادبیات ما. این مهم همچنان دغدغه است. در سالهای اخیر مرحوم سعید تشکری کسی بود که چند قدم بلند در این حوزه برداشت. از تعداد رمانهایی که آقای تشکری تولید کرد فقط تعداد اندکی به امام رضا (ع) نمیپردازد. باقی، هریک را نگاه کنید، حول محور امام رضا (ع) میچرخد.
از طرفی مشهد کلان شهر مذهبی، ادبی، هنری، فرهنگی ایران است و پرداختن به ادبیات شهری مشهد و فضاهایی مانند سینماهای قدیم، باغ خونی، بازارها، حرم، کاشی کاری ها، اماکن مختلف، محلات قدیمی مشهدو مجموع باورها و آداب و رسوم و مفاخری که به نوعی به امام رضا (ع) مربوط میشوند از کارهای بر زمین ماندهای است که گوشهای از آن را آقای تشکری زخمی کرد. همچنین آنچه در سالهای گذشته در کتاب سال رضوی به آن توجه شده، محتوا و موضوعی است که از دل آن سوژه ها، ایدهها و مهمات زیادی استخراج میشود و انتشاراتیای مانند به نشر باید برای آن فکر، برنامه ریزی و جریان سازی و نویسنده پیدا کند و منتظر محصول و نتیجه باشد.
فکر میکنم اینها فلسفه وجودی کارگاهی است به نام «عصرانه داستان نویسان رضوی» که در کتاب فروشی به نشر روبه روی باغ ملی آغاز شد. اطلاع دارم که آقای تشکری آنجا شاگردان خوبی گزینش کرد و پرورش داد و آثار خوبی هم از آن کارگاه بیرون آمد که برخی از این آثار را به نشر یا ناشران دیگر چاپ کردند. پیش از رفتن آقای تشکری و آمدن کرونا آن جلسات کمی ضعیف و در نهایت تعطیل شد. الان ما در نقطه شروع دوباره عصرانه داستان نویسان رضوی هستیم که مربوط به تشکیلات به نشر میشود.
برنامه حمایت از چاپ، برنامه مهمی است. نویسنده وقتی نوشتن اثری را شروع میکند، با چند مسئله روبه رو است؛ یکی از آنها دغدغه برای موضوع یا طرحی است که میخواهد به داستان تبدیلش کند. آقای لئونارد بیشاپ میگوید من نمیتوانم درباره جن داستان بنویسم، چرا که به جن اعتقادی ندارم. خب، یک نویسنده نسبت به موضوعی - که در اینجا موضوع رضوی است - اول باید انگیزه و علم و عِرق داشته باشد. اما موضوع مالی و چشم انداز چاپ اثر و توزیعش هم مطرح است.
من یک سال، یک سال ونیم وقت بگذارم و کاری برای امام رضا (ع) تولید کنم، چه کسی میخواهد چاپش کند؟ چاپ یک کتاب ۲۰۰ صفحهای ۵۰، ۶۰ میلیون هزینه دارد. آمدم و چاپ کردم، در این وانفسای مخاطب و در این قحطی فروش کتاب، چه کسی میخواهد آن را توزیع کند و به دست مخاطب برساند؟
کتابی را که ۱۰۰ هزارتومان، ۱۵۰ هزارتومان قیمت دارد، کی میخواهد بخرد؟ مجموعه اینها به هم مرتبط است و به برنامه ریزی نیاز دارد و باید مجموعهای مثل به نشر بیاید در برنامهای مانند عصرانه داستان نویسان رضوی، برای نوشتن ایده بدهد، نویسنده را با استاد مشاور و استاد ناظر حمایت کند، در کنارش حمایتهای مالی هم باشد که کار به ثمر بنشیند و ما در پایان سال ۱۰ رمان رضوی داشته باشیم.
بعد تازه نوبت این میشود که کجا چاپ شود و اینجا باز به نشر به عنوان ناشری رو پا و هدفمند و متصل به مجموعه آستان قدس میتواند افق چاپ و نشر کاری را که تولید شده، روشن کند. در عصرانه داستان نویسان رضوی چشم اندازی تعیین شده است که هم تعدادی ایده را به نشر ارائه کند و هم نویسندگان خودشان ایده بدهند تا مراحل بعدی و حمایت اتفاق بیفتد.
اینها زمینههای پژوهشی است که همین الان در حرم رضوی انجام میشود؛ در بخش شفایافتگان روایتهایی وجود دارد، در کتابخانه آستان قدس و مرکز اسناد و تالار محققان و... ظرفیتهایی وجود دارد. طبیعتا ممکن است از پژوهشهای اجتماعی و فرهنگی که در ورودیهای مشهد درباره زائران انجام میشود و در دفاتر و معاونتهای مختلفِ زیر نظر آستان قدس ثبت میشود، ایدههایی به دست آید که به خلق اثر بینجامد.
ضمن اینکه خود این جلسه فقط برای مجاوران امام رضا (ع) نیست. تبلیغات این نشست در سطح وسیع در حرم و تبلیغات محیطی و رسانهای مربوط انجام میشود و اگر کسی به عنوان زائر صاحب اثر و ایده باشد میتواند در جلسه شرکت کند. اما یک وقت برای آن زائر موقعیت یا وضعیت یا داستانی پیش آمده است که قابلیت طرح و تألیف دارد که ما باید در این فرایند به آن دست پیدا کنیم.
ما تکنیک داریم و محتوا. ما داستان، مقاله، مقامه، سفرنامه، خاطره نگاری، تاریخ شفاهی، مستندنگاری و... داریم که در حوزه ساختاری و تکنیکی استانداردش ارتباطی به ادبیات رضوی و پایداری و دفاع مقدس و شهری و اینها ندارد. یعنی هر کسی در هر موضوعی بخواهد کار تألیفی بکند باید برود سراغ همین ساختارها و تکنیک ها. البته گاهی اینها در شاخهای از ادبیات جهشی پیدا میکند که باعث پیدایش راه جدیدی میشود. در حوزه تکنیکها و استانداردهای ساختاری تفاوتی ندارد که موضوع چه باشد. در محتواست که موضوعها از هم تفکیک میشوند و در اینجا برای ما ادبیات رضوی مطرح است. تکنیک و استانداردها مشخص است.
ذیل عنوان عصرانه داستان نویسان رضوی، نقد هم نوشته شده است. درواقع زیرتیتر آن «بررسی، نقد و آموزش» است. به نظر من مهمترین آسیبی که در بحث داستان رضوی داریم، همین نبود توجه به تکنیک است؛ یعنی از پیام سراغ تکنیک رفتن. ما در آثار داستانی دو رویکرد داریم؛ یا از پیام و محتوا میرویم سراغ تکنیک یا از تکنیک میرویم سراغ پیام. یعنی تکنیک محور و محتوامحور. عرصه آموزشی و تولیدیای در این حوزه موفق خواهد بود که از تکنیک برود سراغ محتوا. یعنی داستان نویسی که اراده کند موضوع داستان هایش را امام رضا (ع) قرار دهد میداند چه کار کند، کجا برود، چطوری حرف بزند، چطوری شخصیت پردازی کند، کار را به اتمام برساند.
اما کسی که از محتوا سراغ ساختار و تکنیک میرود، پیامش را میگیرد دستش و میخواهد هر طور شده به مخاطب برساند. در اینجا این قدر پیام اهمیت پیدا میکند که از جست وجوی قالبها و تکنیکها فراموش میکند یا جست وجوی ناقصی برای آن انجام میدهد و درنتیجه متن تولیدشده تأثیرگذاری ندارد. معضل جدی ادبیات آیینی ما این است که نویسنده محتوا را دستش گرفته، اما رسانه را نمیشناسد و نمیداند محتوا را سوار چه رسانهای کند که بتواند همه جا برود.
ندانستن و نفهمیدن تکنیک و رسانه به جایی ختم نمیشود حتی اگر محتوای ما خوب باشد و آسیبهایی که به تبع این اشکال به وجود میآید فراوان است. مثلا در کارهای سعید تشکری، حضور امام رضا (ع) همه جا موج میزند، اما وقتی یک نانویسنده اراده میکند برای امام رضا (ع) چیزی بنویسد و نویسندگی بلد نیست و محتوامحور و پیام محور جلو میرود، چیزی که درمی آید داستان نیست، خیلی رو و مستقیم است و به هدفش هم نمیرسد.